زندگی نامه بازیکنان ایرانی
 
اینجا همه چی درهمه
از بودن در این وب سایت لذت ببرید دوستان عزیز
 

دایی سابقهٔ بازی در تیم‌‌های مهم بوندس ‌لیگا همچون بایرن مونیخ را دارد و به همراه این تیم به نایب قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا دست یافته‌ و همچنین یکی از اعضای کمیته فنی فیفا است.

علی دایی در فوتبال باشگاهی:

دایی، فوتبال را از باشگاه‌های کوچک شهر اردبیل همچون استقلال اردبیل و شهرداری اردبیل آغاز کرد. او پس از قبولی در دانشگاه صنعتی شریف و اقامت در تهران، به تیم تاکسیرانی تهران، سپس به بانک تجارت پیوست و در این تیم بود که مورد توجه بیشتری قرار گرفت و برای اولین بار به تیم ملی دعوت شد.

دایی بعدها به پرسپولیس تهران و سپس السعد قطر پیوست و از این تیم راهی اروپا شد و همراه با کریم باقری به باشگاه آلمانی آرمینیا بیله‌فلد و خداداد عزیزی به اف سی کلن آلمان پیوست. مقصد بعدی او بایرن مونیخ آلمان بود. فرانس بکن‌بائر رییس باشگاه بایرن مونیخ، علی دائی را برای این باشگاه انتخاب کرد و وی را مهاجمی در سطح جهانی معرفی کرد. حضور دایی در بایرن مونیخ آلمان نقطه‌ اوج فوتبال او بود، زیرا پیش از آن حضور بازیکنی ایرانی و حتی آسیایی، در یک باشگاه معتبر، نظیر بایرن مونیخ سابقه نداشت. دایی به همراه بایرن مونیخ تا فینال جام باشگاه‌های اروپا رفت و در نهایت مدال نقرهٔ آن بازی‌ها را به دست آورد. گرچه دایی در بازی فینال به میدان نیامد.

او سپس به هرتا برلین آلمان پیوست و با پوشیدن پیراهن شماره ۹ از اصلی‌ترین بازیکنان این تیم بود. دایی با هرتا برلین هم در جام باشگاه‌های اروپا بازی کرد و دو بار دروازهٔ چلسی و یکبار دروازهٔ آث میلان را گشود. حضور موفق علی دائی در باشگاه‌های اروپایی، راه را برای بسیاری از بازیکنان آسیایی از جمله هیده توشی ناکاتا و مهدی مهدوی کیا گشود.

علی دایی با باشگاه سایپا به عنوان بازیکن و سرمربی تیم سایپا ، در سال ۱۳۸۵ فعالیت خود را آغاز کرد. این تیم توانست در خرداد ماه ۱۳۸۶ قهرمانی ششمین لیگ برتر را به دست آورد. او هم‌زمان با قهرمانی سایپا در روز ۷ خرداد ۱۳۸۶، بازدن گل قهرمانی سایپا، که آخرین گل رسمی آقای گل جهان بود، از بازیگری در رشته فوتبال، در مقاطع رسمی، برای همیشه خداحافظی کرد.

لیست تیم‌های باشگاهی :

سلمان آباد اردبیل.

استقلال اردبیل.

تاکسیرانی تهران.

بانک تجارت تهران.

پرسپولیس تهران.

السدقطر

آرمینیا بیله‌فلد آلمان.

بایرن مونیخ آلمان.

هرتابرلین آلمان.

الشباب امارات.

پرسپولیس تهران.

صبا باطری تهران.

سایپا کرج

علی دایی در سال‌های اخیر همواره بازیکن اصلی ایران و کاپیتان این تیم بوده‌است. او بیشترین بازی ملی و بیشترین گل زدهٔ تاریخ تیم ملی را دارد (گل‌های زدهٔ او در میان تمام تیم‌های جهان نیز اول است).

او در جام ملت‌های آسیا ۱۹۹۶ امارات به همراه باقری و عزیزی از بهترین ستارگان ایران بود.دائی در بازی معروف ایران و استرالیا در بازی پلی اف مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ (۱۳۷۷) فرانسه پاس گل دوم ایران را برای خداداد عزیزی ارسال کرد و این گل باعث راهیابی ایران به جام جهانی شد.

او به همراه ایران در دو جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه و ۲۰۰۶ آلمان به میدان آمد و در ۵ بازی ایران در این بازی‌ها شرکت کرد. پاس دایی بود که زمینه ‌گذار گل مهدوی‌کیا به آمریکا در جام جهانی ۱۹۹۸ شد.

از نقاط اوج دوران ورزشی دایی را می‌توان روز ۲۴ آبان ۱۳۸۳ دانست. او در این روز و در مسابقات مقدماتی راهیابی به جام جهانی ۴ بار دروازهٔ لائوس را گشود تا نام خود را به عنوان اولینفوتبالیست تاریخ جهان که ۱۰۰ گل در بازی‌های ملی به ثمر رسانده ثبت کند. علی دایی در لیگ برتر ایران در سال ۱۳۸۶ به عنوان سرمربی و بازیکن توانست تیم سایپا را به قهرمانی برساند.

 

 

ندگینامه مهدی مهدویکیا

 

زندگینامه او به شرح زیر است:

مهدی مهدوی کیا  Mehdi Mahdavikia


مقدمه

در قسمت های قبلی گفتیم که «مهدی مهدوی کیا» در روز دوم مرداد ماه 1356 در تهران متولد شد، او که از بچگی علاقه زیادی به فوتبال داشت در دوران نوجوانی از زمینهای خاکی محله شان (دولاب) جذب باشگاه بازیکن ساز بانک ملی شد و با پشتکار مثال زدنی به باشگاه پرطرفدار پرسپولیس پیوست. وضعیت مهدی در پرسپولیس، اوایل چندان جالب نبود اما با آمدن استانکو وضعیت به کلی تغییر کرد تا او ضمن تثبیت موقعیت خود در باشگاه محبوبش به تیم ملی امید ایران راه پیدا کند. افتخارات و موفقیتهای مهم ورزشی وی از سال 75 شروع شد و محمد مایلی کهن در موفقیتهای او سهم بزرگی دارد زیرا پس از محرومیت نعیم سعداوی پیستون راست تیم ملی، حاجی مایلی دست به ریسک بزرگی زد و مهدوی کیا مهاجم شناخته شده فوتبال کشورمان را به پیستون راست تیم ملی تبدیل کرد. مهدی با زدن دو گل به چین شایستگی های خود را اثبات کرد و گرچه در بازیهای بعدی در کار گلزنی کمتر موفق بود ولی حرکتهای پی در پی او که با سرعت ذاتی اش همراه بود بارها بلای جان حریفان شد. مهدی به همراه دیگر ملی پوشان فوتبال ایران در یکقدمی جام جهانی بودند که تیم دچار مشکلات درونی شد و از صعود مستقیم بازماند تا فوتبال ایران شانس خود را در پلی آف (بازیهای حذفی) آزمایش کند. و حالا دنباله ماجرا...

استرالیا غول نیست

تیم ملی که به خاطر خوش خیالی مربیان و بازیکنان از درون ضربه خورد و صعود مستقیم به جام جهانی را از دست داد، در بازی با ژاپن هم که در واقع مسابقه پلی آف (حذفی) آسیا بود نیز با بدشانسی مواجه شد تا تنها شانس این تیم حضور در بازی پلی آف آسیا و اقیانوسیه باشد. تیم ملی در حالی که اوضاع خوبی نداشت و با استرسی که بر همه ایرانیان از اعضای تیم ملی گرفته تا تماشاگران و دوستداران فوتبال وارد شده بود می بایست برای تعیین آخرین مسافر فرانسه به مصاف استرالیا قهرمان قاره اقیانوسیه می رفت. ملی پوشان در این برهه از زمان دور از چشم تماشاگران تمرینات آماده سازی را دنبال کردند. مهدی که در تمام مسابقات قبلی ایران (15 بازی) بازیکن ثابت تیم بود باز هم امید داشت خاطرات خوب قبلی همچون حماسه دالیان را تکرار کند او امیدوار و با نشاط تمرین می کرد که در اردو خبر درگذشت عمویش را دریافت کرد... او که به خیلی علاقمند بود سریعاً از اردو خارج و روانه منزل شد تا به همراه خانواده در مراسم تدفین او شرکت کند. مهدی حتی می خواست از بازی مقابل استرالیا انصراف دهد که با پادرمیانی مربیان و بازیکنان با سابقه منصرف شد.

طبق قرعه اعلام شده از سوی فیفا قرار شد تا بازی رفت ایران و استرالیا روز اول آذرماه در تهران و بازی برگشت یک هفته بعد در ملبورن برگزار شوند. استرالیا تیم قدرتمندی بود که اکثر بازیکنان آن در اروپا و خصوصاً لیگ برتر انگلستان بازی می کردند؛ مربیگری این تیم نیز برعهده تری ونبلز مربی مشهور انگلیسی بود که در جام ملتهای اروپای 96 سکاندار تیم ملی انگلستان بود. ایران خود را آماده بازی با استرالیا کرده بود که حریف اعلام کرد حاضر نیست به ایران سفر کند. رئیس فدراسیون فوتبال استرالیا مدعی شد که در ایران امنیت کافی برقرار نیست و وی حاضر نیست جان بازیکنانش را به خطر بیندازد؟!!

ادعای عجیب استرالیایی ها علاوه بر اینکه مسابقه پلی آف را تحت الشعاع قرار داد باعث اتحاد و همبستگی بیشتر در نزد بچه های ایران شد... ملی پوشان ما که غرور ملی خود را جریحه دار شده می دیدند همقسم شدند تا هر طور شده از مانع استرالیا گذشته و به جام جهانی برسند. فدراسیون فوتبال ایران هم بیکار ننشست و اعتراض خود را به گوش مسئولان کنفدراسیون آسیا و فیفا رسانید که در نهایت با رأی فیفا استرالیا مجبور به سفر و پذیرش شرایط میزبان شد.

مهدی ساخت، خداداد نواخت

ورزشگاه آزادی در روزی که یکصد هزار تماشاگر را روی سکوهای خود می دید میزبان بازی رفت بود. استرالیا با این نفرات وارد زمین شد مارک بوسنیچ، کریک مور، استیو هوروات، الکس توبین، مارک ویدمار، روبی اسلاتر، کریگ فوستر، نذرلیک، اولیور ویدمار، تونی ویدمار و هری کیول. بازی آغاز شد و هر چه از زمان آن گذشت بازیکنان ایرانی بیشتر به ضعفهای حریف پی بردند آنها متوجه شدند استرالیا چندان هم شکست ناپذیری نیست و می توان از سد این حریف قدر هم گذشت یک اشتباه از خط دفاعی همه چیز را بر هم زد تا حریف با یک گل پیش بیفتد.

مهدی و همبازیانش دست بردار نبودند؛ بارها با جنگندگی و دوندگی خود را به دروازه میهمان رساندند اما بدشانسی تنها مانع کامیابی آنها بود. مهدوی کیا، عزیزی و استیلی بیشتر از دیگران دوندگی می کردند این سه نفر در سمت راست یک مثلث هجومی را تشکیل داده و بارها همبازیان دیگر خود را در موقعیت گلزنی قرار دادند.

دقیقه چهلم بود؛ کابوس شکست و خداحافظی از جام جهانی بر سر بازیکنان ایرانی سنگینی می کرد. در یک لحظه توپ به حمید استیلی رسید و او با سانتری خوب به تغذیه مهدوی کیا پرداخت مهدی توپ را در سمت راست دریافت کرد و در حالی که الکس توبین را در کنار خود داشت با سانتری زیبا و دقیق آن را به دهانه دروازه استرالیا فرستاد تا خداداد عزیزی که آنجا حاضر بود با تیزهوشی و ضربه ای بغل پا قفس توری حریف را لرزانده و ورزشگاه را غرق شادی کند. در مورد این گل باید فقط چهار کلمه گفت: مهدی ساخت، خداداد نواخت. نیمه دوم ایران تیم برتر سراسر میدان بود ولی باز هم بدشانسی گریبانگیر تیم شد تا ایرانیها پیروزی را به چشم خود نبینند. تیم ملی در روزی با استرالیا مساوی کرد که بر حریف برتری بی چون و چرائی داشت، اما این مسابقه یک حسنی برای ملی پوشان ما داشت و آن اینکه ترس بازیکنان ما و خصوصاً جوانترها ریخت تا آنها دیگر از استرالیا برای خود غول نسازند!

یک روز فراموش نشدنی برای ایرانیها

تیم ملی پس از بازی رفت تمرینات خود را جدی تر پیگیری کرد.

روز هشتم آذر (1367) برای همه ایرانیان یک روز فراموش نشدنی است از آن با عناوین بسیاری همچون حماسه ملبورن، حماسه فوتبال، جشن ملی ورزش و ... یاد می شود. در اینروز ورزشگاه کریکت گراند ملبورن در حالی که هفتاد هزار تماشاگر را در خود جای داده بود میزبان دلاوران ایران شد.

استرالیایی های مغرور که در تهران به خوبی پذیرایی شده بودند در خانه خود بر خورد شایسته ای را با کاروان ایران نداشتند، آنها در مراسم قبل از بازی پرچم خود را در کنار پرچمن 31 کشور صعود کرده به جام جهانی قرار دادند تا به این نحو روحیه ایرانیها را تضعیف کنند، اما تقدیر خداوند چیز دیگری بود...

بازیکنان تیم ملی ایران در رختکن حلقه اتحاد تشکیل داده و قسم خوردند تا در این روز باعث سرافرازی کشورشان شوند. عابدزاده کاپیتان تیم سعی می کرد با شوخی و خنده های خود به جوانترها مثل مهدی مهدوی کیا و پاشازاده روحیه بدهد.

تیم ایران با این نفرات پشت سر عابدزاده از زیر قرآن رد و با رمز بسم الله وارد زمین شدند: خاکپور، پاشازاده، پیروانی، سعداوی، شاهرودی، باقری، استیلی، دایی، عزیزی و مهدوی کیا. این مسابقه حساس و سرنوشت ساز که در آسیا از طریق شبکه آسیا اسپورت و در اروپا از شبکه ویرواسپورت بطور مستقیم پخش شد با حملات کوبنده میزبان و عقب نشینی اجباری ایران آغاز شد، استرالیائی ها دروازه ایران را آماج حملات خود قرار دادند که اگر درخشش عابدزاده و نفرات خط دفاعی نبود چه بسا سنگین ترین شکست تاریخ فوتبال ایران در همان نیمه اول رقم می خورد. بچه های ایران با صبر و حوصله دقایق ابتدایی را سپری کردند و کم کم داشتند از زیر فشار حملات حریف شانه خالی می کردند که میزبان در اواخر نیمه نخست به گل رسید. در رختکن ویرا سرمربی تیم ملی از بازیکنان خواست که تمرکز خود را از دست ندهند، او خطاب به شاگردانش گفت که هیچ برنامه و تاکتیک خاصی ندارد و آنها می توانند در نیمه دوم بازی معمولی خودشان را انجام دهند... ویرا معتقد بود توان بازیکنان ایران بیش از این حرفهاست... مهدی قبل از ورود به زمین به سراغ دکتر ذوالفقارنسب رفت و کمی با او درددل کرد و دکتر از مهدی یک چیز خواست: اینکه فقط خودش باشد (منظور بازی همیشگی اش). بازی در نیمه دوم شروع شد و باز هم برتری میزبان بود ه به رخ می کشید، چند دقیقه گذشت و آنها گل دوم را هم زدند و اینجا بود که کم کم ذهنیت حذف ایران پررنگ تر شد. بغض گلوی مهدی را می فشرد. در دل با خدای خود راز و نیاز می کرد... باورش سخت بود؛ یکسال زحمت، اردو، مسابقات و ماه ها صدرنشینی در گروه، عدم صعود مستقیمف شکست ناباورانه مقابل ژاپن، بدشانسی های بازی رفت با استرالیا و ... همه در نظر پدیدار شدند.

سریال دالیان در ملبورن تکرار شد!

در اوایل نیمه دوم یک اتفاق جالب رخ داد؛ یک تماشاگر خشن و بی نزاکت استرالیائی با ورود به زمین و کندن تور دروازه ایران از آن آویزان شد که با دخالت مأموران امنیتی ماجرا فیصله پیدا کرد. این حرکت زشت در حالی رخ داد که مسئولان ورزش استرالیا قبل از بازی رفت تماشاگران فهیم ایرانی را محکوم به خشونت می کردند... و از همین لحظه بود که ورق برگشت و حماسه ملبورن رقم خورد. پشتکها و خنده های عابدزاده روحیه بچه ها را ترمیم کرد تا آنها با تمام قدرت بیست دقیقه پایانی را سپری کنند. مهدی از این زمان یکی از مؤثرترین افراد بود، او با حرکتهای انفجاری خود به کمک تیم ملی کشورش آمد. پاس مهدوی کیا، تلاش چشمگیر تهامی تازه وارد و پاس نهایی عزیزی باعث شد تا باقری گلزنی کرده و فاصله کمتر شود. این گل بدان معنا بود که ایران با یک گل دیگر به جام جهانی می رود، پس بچه ها بیش از پیش به خود آمدند و همین زمان بود که ضربه عابدزاده و پاس دایی، خداداد عزیزی را به مصاف مارک بوسنیچ (دروازه بان) فرستاد تا ضربه فنی این یکی بازی را مساوی کرده و سند حضور ایران در فرانسه آماده شود و فقط یک چیزی باقی بود، امضای این سند که در واقع هان یازده دقیقه جهنمی ملبورن بود. گل خوشبوی خداداد باعث شد تا سکوت مرگباری بر کریکت گراند حاکم شود. وقت قانونی تمام شد ولی ساندروپل داور سرشناس مجارستانی وقتها اضافی را اعلام کرد... هر لحظه یک خطر و ایران زیر حملات پایداری می کرد. خانواده مهدی مثل بقیه خانواده های ایرانی از پای تلویزیون این مسابقه را تماشا می کردند. زهرا مادر مهدی استرس زیادی داشت او که به علت بیماری دلشوره و استرس برایش مضر بود گهگاهی به آشپزخانه می رفت تا جریان بازی را نبیند اما نگرانی ول کن او نبود خصوصاً وقتی که ندزلیک به سختی روی مهدی خطا کرد. فقط دعا می کرد و لحظات پایانی را در سجده بود و مدام ذکر می گفت؛ حماسه سازان ملبورن و در رأس آنها احمدرضا عابدزاده هشت دقیقه زیر فشار حملات حریف مقاومت کردند تا جشن صود ایران در پیش چشم تماشاگران استرالیائی برگزار شود. وقتی قاضی میدان سوت پایان بازی را زد ملی پوشان ایران یکدیگر را در آغوش گرفته و همگی سجده شکر بجا آوردند.

پیروزی در استرالیا، جشن ملی در ایران

پس از بازی ایرانیان سراسرجهان به جشن و پایکوبی پرداختند. در استرالیا ایرانیان مقیم این کشور با اعضای تیم ملی همگام شده، جشن و سرور بر پا کردند. در کشورهای عربی، آمریکا، آلمان و شرق آسیا نیز جشن پیروزی ایران برپا شد اما در ایران حکایت چیز دیگری بود. مردم پس از بازی به خیابانها ریخته و تا پاسی از شب به شادی خود را با خانواده اینان تقسیم کردند. جمع کثیری از مردم ورزشدوست با تجمع در جلوی درب منزل مهدوی کیا (خیابان سادات، کوچه فولادی) به شادی و پایکوبی مشغول شدند آنها که قصد ورود به منزل مهدوی کیا را داشتند با ممانعت و عذرخواهی مادر مهدی مواجه شدند. مادر مهدی ضمن تشکر، به مردم قدرشناس اعلام کرد که خانواده ایشان در غم از دست دادن عموی مهدی عزادار است و نمی تواند پذیرای مردم باشد. مادر وقتی شور و اشتیاق مردم رادید با بچه ها به خیابان آمده و در مقابل درخواست مردم چند عکس مهدی را نیز با خود همراه آوردند. آن شب برای مهدی، خانواده اش و تمام ایرانیان شبی فراموش نشدنی است. شب بود که مهدی تلفنی با مادر و برادرانش صحبت کرد.

 

گاهی بر زندگینامه ی مسعود شجاعی



مسعود شجاعی بازیکن بین‌المللی فوتبال ایران متولد خرداد ۱۳۶۳ شمسی آبادان است.

شجاعی که سابقه بازی در جام جهانی و در برابر تیم ملی آنگولا را دارد همانند دیگر بازیکنان فوتبال آبادانی کشور از تکنیک خوبی برخوردار است.

شجاعی فوتبال را به صورت حرفه‌ای با باشگاه صنعت نفت آبادان آغاز کرد. او پس از صنعت نفت آبادان به تیم سایپا پیوست و  سه فصل خوب را در این تیم پشت سر گذاشت.

شجاعی پس از جام‌جهانی ۲۰۰۶ آلمان به تیم الظفره پیوست. در آن هنگام رسول خطیبی دیگر بازیکن ایرانی این تیم بود.

شجاعی دو سال پس از این که در الشارجه بازی کرد با چند پیشنهاد اروپایی از ایتالیا و بوندس‌لیگا مواجه شد اما در نهایت در تاریخ ۴ تیرماه ۱۳۸۷ قراردادی سه ساله با تیم اوساسونای اسپانیا بست.[در همین رابطه] پیش از شجاعی نکونام به عنوان اولین بازیکن ایرانی شاغل در لالیگا به این تیم پیوسته بود.

دوران ملی
شجاعی با درخشش در تیم سایپا برای اولین به تیم ملی امید ایران دعوت شد. پس از آن برانکو ایوانکوویچ او را به تیم ملی دعوت کرد و شجاعی اولین بار ماه نوامبر سال ۲۰۰۴ اولین بازی ملی‌اش را در بربر لائوس انجام داد.

پس از آن شجاعی از تیم ملی دور بود تا این که در جریان اردوی تدارکاتی تیم ملی ایران در سوئیس که خود را برای جام جهانی آمادی می‌کرد، شجاعی دوباره به تیم ملی دعوت شد.

با این حال شجاعی در جام‌جهانی تنها در بازی سوم ایران و در شرایطی که محمد نصرتی به دیلی مصدومیت نمی‌توانست به عنوان بازیکن جایگزین وارد زمین شد.

مسعود شجاعی در زمان مربیگری علی دایی در تیم ملی ایران در رقابت‌های مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی به تیم ملی دعوت شد و چند بازی انجام داد.

 


زندگینامه داستانی مهدی مهدوی کیا(10)

 


زندگینامه داستانی مهدی مهدوی کیا(10)

مقدمهدر قسمت های قبلی گفتیم که «مهدی مهدوی کیا» از میان هندبال و فوتبال به خاطر علاقه خانواده اش فوتبال را برگزید و پس از درخشش در سطح محلات و آموزشگاه ها جذب باشگاه بانک ملی شد او پس از طی کردن مدارج اولیه ترقی به باشگاه پرطرفدار پرسپولیس پیوست. قهرمانی در لیگ کشور و حضور در تیم ملی المپیک ایران مهمترین افتخارات او در سال 74 بودند. سال 75 مهدی با اعتماد استانکو مربی پرسپولیس و مایلی کهن مربی تیم ملی مواجه شد پس از تثبیت موقعیت خود در باشگاه و تیم ملی کم کم خود را به عنوان یک مهره با ارزش در فوتبال ایران مطرح کرد و حضور در جام ملت های آسیا و قهرمانی پیاپی در لیگ ایران افتخاراتی بودند که در دومین سال حضورش در پرسپولیس رقم خوردند. در شروع سال 76 مهدی به عضویت ثابت تیم ملی درآمد و توانست با بازی های مقدماتی جام جهانی فرانسه نقش عمده ای را ایفا کند. در همین زمان او پس از خداحافظی فرشاد پیوس پیراهن شماره 17 پرسپولیس را از آن خود کرد و حالا دنباله ماجرا...

با شلیک چهار توپ دیوار چین لرزیدپس ازشکست سنگین در برابر امارات و در آستانه مسابقه حساس با چین که در واقع اولین بازی ایران در دور دوم مسابقات مقدماتی جام جهانی 98 فرانسه بود مشکلات و ضعفهای تیم ایران بیشتر نمایان شد و به همین علت مربیان و بازیکنان تیم ملی در این اندیشه بودند تا با تمرینات بیشتر این ضعفها را پوشش دهند. پس از بازگشت از امارات مایلی کهن اسامی 20 بازیکن اعزامی به چین را اعلام کرد و نام مهدی باز هم در لیست مدعوین او قرار داشت. تیم ملی روز شانزدهم شهریور و شش روز مانده به مسابقه عازم چین شد تا با شرایط آب و هوایی و زمین مسابقه آشنا شود زیرا آنان قرار بود در ورزشگاهی (دالیان) به میدان برند که سالها هیچ تیمی حتی بزرگان فوتبال هم نتوانسته بودند چین را در این ورزشگاه شکست دهند به همین علت همگان از ورزشگاه مخوف یاد می کردند. تیم ملی ایران با ترکیب عابدزاده، خاکپور، پیروانی، استاد اسدی، شاهرودی، مهدوی کیا، باقری، منصوریان، استیلی، عزیزی و دایی به مصاف چین رفت. بازیکنان ایران با دلهره خاصی وارد زمین شدند و این دلهره و ترس باعث پایین آمدن کیفیت بازی آنها شد و همین مسئله باعث گردید تا حریف با دوندگی بی امان خود عرصه را بر تیم ایران تنگ کند. مهدی در این روز باز هم به عنوان پیستون راست بازی می کرد او که منصوریان را در کنار خود می دید با او همکاری خوبی داشت. بازیکنان ایران که بیشتر در فکر گل نخوردن بودند با تجمع در محوطه خودی به دفاع کردن پرداختند و این روند تا اواخر نیمه اول ادامه داشت تا اینکه زیر فشار حملات و تشویق های تماشاگران، چینی ها به یک ضربه پنالتی دست یافتند و با به ثمر رساند آن نیمه اول را به سود خود خاتمه دادند. در اوایل نیمه دوم و در حالی که به نظر می رسید. بازیکنان ایران هنوز در شوک گل اول هستند چینی ها به یک گل دیگر دست یافتند تا کار ایران تمام شده به نظر برسد اما این پایان ماجرا نبود زیرا بازیکنان ما امیدوارانه کار را دنبال کردند و با سرعت بخشیدن به بازی یک نمایش خوب را از خود نشان دادند، آنها از روی نقطه پنالتی فاصله را کم کردند و سپس به دنبال گل مساوی بودند. عقربه های ساعت نشان می دادند که بازی در دقیقه 67 در جریان است. مهدی در یک لحظه متوجه اشتباه بازیکن چینی در دفع توپ شد او با قاپیدن این توپ برگشتی با استارت خوب و یورش دل پذیرش عمق دفاع حریف را با سرعت زیاد شکافت و با شوتی روپا و مورب از درون محوطه جریمه دروازه چین را گشود و نتیجه را به تساوی کشاند.سراز پا نمی شناخت... مهمترین لحظه در زندگیش و حساس ترین گل تاریخ ورزشی اش را زده بود و می دانست که الان هزاران کیلومتر آن طرف تر در ایران چه غوغایی است، از خوشحالی پیراهنش را بالا کشید و روی سرش قرار داد، روی زمین نشست و همه بازیکنان روی سرش ریخته و او را غرق بوسه کردند. پس از این گل بود که مهدی و هم بازیانش متوجه شدند ورزشگاه مخوف دالیان با همت و غیرت ایرانی فتح شدنی است بنابراین عزم خود را جزم کردند تا در همینجا کار چینی ها را یکسره کنند. دقیقه 85 بود که استیلی در وسط زمین صاحب توپ شد و آن را برای مهدی که در سمت راست حاضر بود فرستاد. مهدی با کنترل توپ و چند گام پیشروی از فاصله بسیار دور شوت رعدآسایی را روانه دروازه حریف کرد و این توپ که در واقع تیر خلاص بود در زیر سقف دروازه چینی ها فرود آمد و باعث شکل گیری دوباره حلقه شادی یاران ایران شد.این گل که در واقع ویران کننده اساس کاری تیم چین بود باعث شد تا سکوت مرگباری بر 28 هزار تماشاگر پر سر و صدای چینی حاکم شود. پس از گل برتری ملی پوشان ایران بر بازی کاملاً مسلط شدند تا جایی که در اواخر بازی چهارمین گل خود راهم به میزبان تحمیل کردند. وقتی داور کره ای (پارک یونگ) در سوت خود دمید و اولین پیروزی ایران را در جام جهانی اعلام کرد اردوی ایران غرق در شادی و سرور شد. شکست چین در دالیان کار بس بزرگی بود که تیم کم روحیه ما در آن دوران انجام داد و این در حالی بود که کمتر کسی این نتیجه را متصور بود. مهدی حالادر آسمانها سیر می کرد و وری پایش بند نبود. او توانسته بود به کمک دوستانش نتیجه بازی را عوض کند. در پایان مسابقه و طی مراسم خاصی جایزه بهترین بازیکن میدان به مهدی مهدوی کیا اهدا شد.مدیرفنی باشگاه الوحده امارات که از طریق تلویزیون ابوظبی درباره بازی ایران و چین صحبت می کرد گفت گل سوم ایران (گل دوم مهدوی کیا) به چین موشک زمین به زمینی بود که از ایران به سوی چین شلیک شده بود وی در ادامه گفت اینک مهدوی کیا در لیست خرید باشگاه الوحده قرار دارد و ما سعی خواهیم کرد تا او را راضی و استخدام کنیم. ماهنامه کنفدراسیون فوتبال آسیا نیز در شماره این تاریخ خود اعلام کرد: به نظر می رسد گلهای مهدوی کیا در دیار با چین به واقع باید مادر گلها خوانده شود تا به عنوان بهترین گلهای آسیا در سال 1997 به آسیایی ها شناخته شود.

تیم ملی روی خط موفقیتروز جمعه بیست و هشتم شهریور ماه تیم ملی در ورزشگاه آزادی برابر حریف اصلی خود عربستان قرار گرفت. وینگادا مربی پرتغالی عربستان با شناخت کافی از تیم ایران راههای نفوذ بازیکنان ما را بسته بود بطوری که بازیکنان کناری ما نتوانستند به خوبی مهاجمان را تغذیه و خود در حمله شرکت کنند. وینگادا با شناخت قبلی از مهدوی کیا، مدافع جوان سرعتی خود یعنی حسین عبدالغنی سلیمانی را مأمور کرد تا در طول بازی مهدی را از کار بیندازد و از نفوذهای خطرناک او جلوگیری کند. مهدی هر بار که عزم دروازه عربها را می کرد عبدالغنی را همچون کوهی بلند جلوی خود می دید. بازی با یک گل به سود عربستان در جریان بود تا اینکه در دقیقه 76 مهدی از روی نقطه کرنر توپ خوبی را بر روی دروازه عربستان ارسال کرد تا پس از چند رفت و برگشت باقری با شوتی زمینی دروازه حریف را باز کرده و بازی را به تساوی بکشاند. یک هفته بعد نیز تیم ملی در کویت به دیدار این تیم رفت و در حالی که تا دقایق انتهایی با یک گل بازنده بود ولی تلاش دسته جمعی بازیکنان ایرانی در لحظات پایانی نتیجه داد و بازی مساوی خاتمه یافت تا ایران چشم انتظار بازی خانگی خود برابر قطر باشد. روز یازدهم مهرماه ایران میزبان قطر بود و موفق شد با 3 گل حریف را بدرقه کرده و صدر نشینی را به نام خود ثبت کند. در فاصله دو هفته مانده به مسابقه برگشت با چین مسئولان تیم ملی به بازیکنان استراحت داده تا آنها با روحیه و توان بهتری بازیهای دور برگشت را برگزار کنند. مهدی که مثل همیشه باز هم بهترین تفریح را حضور در کنار خانواده اش می دید، چند روزی را راهی چشمه شد، او احساس می کرد فشار مسابقات ملی زیاد شده است...

پس از چند روز استراحت دوباره ملی پوشان دور هم گرد آمدن تا با از سرگیری تمرینات گروهی، خود را آماده مسابقات مرحله برگشت کنند. چینی ها که در بازی رفت شکست سختی را متحمل شده بودند برای اعاده حیثیت خود از این بازی به عنوان نبرد انتقامی یاد می کردند. بازی شروع شد و در همان دقیقه اول مهدی در جناح راست صاحب توپ شد و با یورشی برق آسا توپ را به منطوریان رساند تا وی گل اول را بزند، زدن یک گل دیگر در نیمه اول و دو گل در نیمه دم باعث پیروزی 4 بر یک ایران شد تا صدر جدول کماکان در اختیار ما باشد، اوضاع تیمی ملی تا این بازی بر وفق مراد بود ولی از این زمان شاهد سیر نزولی و بازیهای ضعیف از تیم ملی بودیم تا خود را از فرانسه دور ببینیم.اواخر مهرماه تیم ملی عازم عربستان شد تا مسابقه ی برگشت خود را برگزار کند. مهدی هم مثل برخی از ملی پوشان اولین مرتبه ای بود که به خانه ی خدا در سرزمین وحی مشرف می شد. این مسافرت معنوی یکی از بزرگترین رویدادهای زندگی مهدی است. کاروان تیم ملی به محض ورود به جده پس از یک استراحت کوتاه مدت در هتل راهی زیارت خانه خدا، قبرستان بقیع و اماکن متبرکه دیگر شدند. مهدی که چند ماه قبل نیز مزه ی زیارت حرم حضرت زینب(س) در سوریه را چشیده بود اینک خود را در سرزمین الهی و در کنار خانه ی خدا می دید همانجایی که محمد رسول الله دین اسلام را اعلام کرد... مهدی بارها از زبان مادرش خاطرات سفر او و پدرش به مکه مکرمه را شنیده بود، مادر مهدی (زهرا) در این زمان او را حامله بود و اگر یادتان باشد در قسمت اول گفتیم که زهرا در کنار حجرالاسود نذر کرد که اگر خدا پسر دیگری به او عطا کند نامش را به نیت امام دوازدهم، مهدی بگذارد.پس از چند جلسه تمرین تیم ملی در روز دوم آبان ماه در ورزشگاه الریاض به مصاف عربستان رفت و در حالی که بازی تا دقیقه نود بدون گل مساوی پیش می رفت در یک لحظه اشتباه خط دفاعی ایرانی باعث شد تا عربها با یک گل بازی را به سود خود خاتمه دهند. پس از بازی بازیکنان و کادر فنی بعضاً یکدیگر را به ضعف و کم کاری محکوم می کردند. تیم کم روحیه ایران در حالی که مسائلی همچون مسائل سیاسی، تبانی، کم کاری بازیکنان و احیاناً لجبازی آنها با مربیان و ... را در کنار خود می دید آماده مسابقه خانگی با کویت شد تا در صورت برد در این میدان و عدم نتیجه گیری عربستان تیم ما راهی جام جهانی شود. نود دقیقه حمله کور کورانه و بازی یکنواخت بر روی دروازه کویتی ها نتیجه نداد تا سر و صدا و اعتراضات تماشاگران در آید. روز شانزدهم آبانماه ایران در یکی از ضعیف ترین بازیهای تاریخ خود مغلوب قطر شد. تا از صعود مستقیم به جام جهانی باز بماند و فقط شانس حضور در بازیهای پلی آف (حذفی) را پیدا کند. باخت به قطر که برای اولین بار در تاریخ فوتبال ایران به وقع می پیوست تبعات خوب و بد بسیاری را همراه داشت. برکناری کادر مربیان و آمدن والدایرویروای برزیلی و تعدادی از بازیکنان مورد غضب و کنار گذاشته مثل زرین چه، مطلق، تهامی، پاشازاده و ... باعث شد تا تیم ملی سرو شکل تازه ای بگیرد.حضور در بازیهای پلی آفتیم ملی روز بیست آبانماه برای تعیین سومین نماینده آسیا در دیدار حذفی ژاپن را ملاقات کرد، این مسابقه در ورزشگاه جوهر باروی مالزی برگزار شد. همه بازیکنان ایران مصمم بودند تا با پیروزی در این میدان کار صعود را حتمی کنند زیرا آنها خودشان از بلاتکلیفی و طولانی شدن بازیها ناراحت بودند. مهدی چند بار پا به توپ عرض زمین را طی کرد ولی بازیکن شماره 8 ژاپن با او نبردی پایاپای را داشت، بالاخره مهدی در اوایل نیمه اول او را جا گذاشت و روی همکاری خوبش با زرین چه توپ را برای دایی ارسال کرد تا وی به ایران برتری ببخشد ولی در ادامه اوضاع دگرگون شد و نتیجه در وقت قانونی دو بر دو شد. کار به وقتهای اضافه کشید و ژاپنی با گل طلایی به جام جهانی راه یافتند تا ایران یکبار دیگر از صعود مستقیم باز بماند. شرایط ناخوشایندی بر فوتبال ملی ما حاکم شد بطوری که همگان جام جهانی را رؤیای دست نیافتنی ایران دانستند. زندگینامه داستانی مهدی مهدوی کیا(9)  زندگینامه داستانی مهدی مهدوی کیا(8)  زندگینامه داستانی مهدی مهدوی کیا(7) 

 

سعید معروف

متولد مهر/1364 در ارومیه

·    بچه محله خیابون عطایی ارومیه

·  80 كیلو وزن و 189 سانتی متر قد

·    سال 80 وارد تیم ملی نوجوانان و سال 84-85 هم رسما عضو تیم ملی بزرگسالان (جانشین امیر حسینی) شد

·    دایی هاش از والیبالیست های خوب و قدیمیه ارومیه هستند (برادارن سید عباسی)

 

            (جهانگیر سید عباسی (دایی بزرگ))

·  پدرش ارزیاب بانك است و مادرش هم خانه دار

· یه خواهر مهربون و یه خواهر زاده كوچولو داره

· خانواده دوسته و سعی میكنه بیشتر وقتش رو با خانواده بگذرونه

 

· اخلاقش خیلی خاصه . فوق العاده مغرور و خودشیفته است ! ولی در كل بامعرفته

·   اولین مربیش "صدری پرور " (از مربی های خوب ارومیه) بوده

·   سعید دیپلم ریاضی گرفت و با وجود علاقه ای كه به مهندسی داشت ،  بخاطر كسب اطلاعات بیشتر در مورد كار تخصصیش (والیبال) دانشجوی تربیت بدنی شد

·   تا الآن حدود سه ترم رو گذرونده (دانشگاه آزاد - واحد تهران مركز)

·   از اون بچه درس خوان ها بوده و هست

·    بهترین خاطره ورزشیش قهرمانی آسیاست

·   مصدومیت شدید از ناحیه مچ پا تو بازیهای جوانان جهان و 24 ساعت تب 40 درجه تو مسابقات قهرمانی باشگاه های آسیا (با تیم پیكان) بدترین خاطرات ورزشیش هستن

 

·  یه 206 نقره ای داره (چون اون موقع كه میخواسته ماشین بخره هم نقره ای مد بوده و هم پولش به رنگ مشكی نمیرسیده)

·  موسیقی رو خیلی دوست داره و اگه بتونه میخواد یه ساز ایرانی یاد بگیره (ساز سوت !)

·   آرزوشه كه خانه خدا رو زیارت كنه

 

·   فوتبال ایرانی زیاد نگاه نمیكنه ولی اروپایی ها رو از دست نمیده و معتقده تماشا كردن فوتبال جذاب تر از بقیه رشته هاست !

·  طرفدار بارسلونای اسپانیاست

·  الگوی خاصی تو ورزش نداره ولی همیشه "علی دایی " رو به عنوان یه ورزشكار تحسین میكنه

·   سینما نمیره ولی تلویزیون (مخصوصا برنامه های ورزشی) رو نگاه میكنه

 

·    با خانواده اش تو یه خونه نقلی تو سعادت آباد زندگی میكنه (هم محلی محسن عندلیب است )

·  این خونه رو چند وقتیه كه رهن كرده و به محض اینكه پس انداز قابل توجهی داشته باشه ، یه خونه تو ارومیه میخره

·   آرایشگاهش هم تو سعادت آباد است . سعی میكنه همیشه موهاش رو شیك و مردونه بزنه

·  غذای بیرون از خونه زیاد میخوره . مشتری ثابت رستوران نزدیك خونشونه

·  غذای های ایرانی رو دوست داره . بیشتر از همه آش رشته و قورمه سبزی مامانش رو

·  خودش هم بعضی وقتها آشپزی میكنه ولی دست پختش تعریفی نداره

 

·   اوقات فراغت نداره . اگر هم فرصتی پیدا كنه میره استخر

·    با این كه سرش شلوغه ولی كتاب زیاد میخونه . تقریبا سالی 6 تا

·  آخرین كتابی كه خوند ، "مردی بالای صلیب " (اثر میكائیل والتری) بود

·  دروغ مصلحتی زیاد میگه . آخرین باری هم كه دروغ (به قول خودش مصلحتی ) گفت ، به مامانش بود

·  از تجملات بیزاره ولی به ساعتش خیلی اهمیت میده و همیشه میگه مرد ها باید ساعت مچی شیك دستشون كنن

·  مارك ساعتش ورساچه است و هر چند سال یه بار ساعت میخره

·   كفش هاش حتما باید اورجینال باشند . اونها رو هر بار كه میره ژاپن میخره

·  كلا میشه گفت آدم مارك بازیه !

 

·  دست فرمونش اصلا خوب نیست ! سه سال پیش یه تصادف بد داشت كه خدا واقعا بهش رحم كرد

·   سفر فیلیپین رو هیچ وقت فراموش نمیكنه چون همه چی از جمله بیماری و ... حتی قایق سواری هم اونجا تجربه كردن

·  پلی استیپن زیاد بازی میكنه و با بارسلونا همه تیم های اروپایی رو شكست داده

·  دوپینگش تو ورزش توكل به خداست

 

 


1- فرهاد مجيدي (1356-)

فرهاد مجیدی ۱۳ خرداد سال ۱۳۵۶ در تهران به دنيا آمد فرهاد از کودکی عاشق فوتبال بود و از تیم‌های پایه کار خود را آغاز کرد. اولین تیم رسمی و تقریباً مطرح او جوانان کشاورز بود.
پس از حضوری تقریبا کوتاه در جوانان کشاورز در همان رده سنی به تیم بهمن پیوست و چندي بعد برای حضور در مسابقات استانی به تیم صنایع پارچین پیوست و مدت کوتاهی به صورت بازیکن قرضی در این تیم توپ زد.
درخشش او در تیم صنایع باعث شد تا مربیان تیم امید بهمن برای جذب دوباره او تلاش کنند. پس از 8 ماه بازی در صنایع پارچین وارد تیم امید بهمن شد.
وي پس از درخشش در تیم بزرگسالان بهمن به استقلال تهران پیوست. او در استقلال با شم بالای گلزنی به یکی از موفق‌ترین بازیکنان تبدیل شود و سال‌ها برای اين تيم بازی کرد.

درخشش او در بازی‌های لیگ ایران و حتی در سطح آسیا با پیراهن استقلال باعث شد تا سران باشگاه راپید وین اتریش به دنبال جذب فرهاد باشند. وي تصمیم خود را گرفت و به اتریش ترانسفر شد. گرچه حضور او در اتریش چندان رویایی و همراه با موفقیت نبود.
چندي بعد به امارات رفت. اولین تیم او در امارت الوصل بود. پس از مدت کوتاهی با شرایط فوتبال امارات آشنا شد. کم کم به یک ستاره در اين تيم اماراتی تبدیل شد. وي در سال 2003 به عنوان بازیکن قرضی به تیم العین امارات پیوست تا در جام باشگاه‌های امارات به میدان برود.
او آن سال در بازی نیمه نهایی جام باشگاه‌های آسیا و در برابر دالیان درخشید. وي دوباره به الاهلی پیوست. در طول مدت حضور در الاهلی حدود 130 گل برای این تیم به ثمر رساند و در سال 2006 با این تیم قهرمان لیگ امارات شد.
مجيدي در سال 1375 برای اولین‌بار به تیم ملی دعوت شد و اولین بازی ملی خود را در برابر کویت و در سال 1375 انجام داد. او همراه تیم ملی به جام جهانی 1998 فرانسه هم رفت.
وي در سال 1386 پس از کش و قوس‌های فراوان مجددا به استقلال پیوست. او در حالی به استقلال پیوست که مدیران پرسپولیس نیز به دنبال جذب وي بودند.
 
 

زندگینامه محمد ابراهیمی زندگینامه محمد ابراهیمی

 

 

زندگینامه محمد ابراهیمی  Biography Mohammad Ebrahimi

 

محمد ابراهیمی (متولد ۱۰ آبان ۱۳۶۳ در کازرون) فوتبالیست و مهاجم کنونی باشگاه فوتبال تراکتورسازی تبریز است. این بازیکن یکی از محبوب‌ترین بازیکنان تیم تراکتورسازی است و هواداران این تیم به او لقب اف چهارده (F14) داده‌اند . علت این نامگذاری سرعت چشمگیر ابراهیمی در اجرای تکنیک‌های فردی است. وی اولین بار در سال ۱۳۹۱ توسط کارلوس کیروش به تیم ملی فوتبال ایران دعوت شد.

 

 

 

فوتبال باشگاهی

 

او فوتبال خود را از جوانان شهدای کازرون آغاز کرد. پس از گذراندن دوران سربازی در این تیم مورد توجه جمشید غدیری مربی وقت پیام مخابرات شیراز قرار می‌گیرد و به این تیم منتقل می‌گردد. پس از دو سال حضور با این تیم در در لیگ دو و قهرمانی در این لیگ، موفق به صعود به لیگ یک آزادگان می‌گردند. با کسب عنوان آقای گلی در گروه دو لیگ آزادگان مورد توجه تیم تراکتورسازی قرار می‌گیرد و به این تیم منتقل می‌گردد.

 

زندگینامه محمد ابراهیمی زندگینامه محمد ابراهیمی

 

 

ابراهیمی و رابطه اش با طرفداران ت


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم مطالبی رو که در این وبلاگ قرار میدم براتون مفید باشه و از انتخابتون ممنونم...
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اینجا همه چی درهمه و آدرس neloo.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2580
بازدید دیروز : 60
بازدید هفته : 2640
بازدید ماه : 2897
بازدید کل : 133810
تعداد مطالب : 191
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1





برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب





استخاره آنلاین با قرآن کریم


تعبیر خواب






فال حافظ