مسعود شجاعی بازیکن بینالمللی فوتبال ایران متولد خرداد ۱۳۶۳ شمسی آبادان است.
شجاعی که سابقه بازی در جام جهانی و در برابر تیم ملی آنگولا را دارد همانند دیگر بازیکنان فوتبال آبادانی کشور از تکنیک خوبی برخوردار است.
شجاعی فوتبال را به صورت حرفهای با باشگاه صنعت نفت آبادان آغاز کرد. او پس از صنعت نفت آبادان به تیم سایپا پیوست و سه فصل خوب را در این تیم پشت سر گذاشت.
شجاعی پس از جامجهانی ۲۰۰۶ آلمان به تیم الظفره پیوست. در آن هنگام رسول خطیبی دیگر بازیکن ایرانی این تیم بود.
شجاعی دو سال پس از این که در الشارجه بازی کرد با چند پیشنهاد اروپایی از ایتالیا و بوندسلیگا مواجه شد اما در نهایت در تاریخ ۴ تیرماه ۱۳۸۷ قراردادی سه ساله با تیم اوساسونای اسپانیا بست.[در همین رابطه] پیش از شجاعی نکونام به عنوان اولین بازیکن ایرانی شاغل در لالیگا به این تیم پیوسته بود.
دوران ملی
شجاعی با درخشش در تیم سایپا برای اولین به تیم ملی امید ایران دعوت شد. پس از آن برانکو ایوانکوویچ او را به تیم ملی دعوت کرد و شجاعی اولین بار ماه نوامبر سال ۲۰۰۴ اولین بازی ملیاش را در بربر لائوس انجام داد.
پس از آن شجاعی از تیم ملی دور بود تا این که در جریان اردوی تدارکاتی تیم ملی ایران در سوئیس که خود را برای جام جهانی آمادی میکرد، شجاعی دوباره به تیم ملی دعوت شد.
با این حال شجاعی در جامجهانی تنها در بازی سوم ایران و در شرایطی که محمد نصرتی به دیلی مصدومیت نمیتوانست به عنوان بازیکن جایگزین وارد زمین شد.
مسعود شجاعی در زمان مربیگری علی دایی در تیم ملی ایران در رقابتهای مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی به تیم ملی دعوت شد و چند بازی انجام داد.
زندگینامه داستانی مهدی مهدوی کیا(10)
زندگینامه داستانی مهدی مهدوی کیا(10)
مقدمهدر قسمت های قبلی گفتیم که «مهدی مهدوی کیا» از میان هندبال و فوتبال به خاطر علاقه خانواده اش فوتبال را برگزید و پس از درخشش در سطح محلات و آموزشگاه ها جذب باشگاه بانک ملی شد او پس از طی کردن مدارج اولیه ترقی به باشگاه پرطرفدار پرسپولیس پیوست. قهرمانی در لیگ کشور و حضور در تیم ملی المپیک ایران مهمترین افتخارات او در سال 74 بودند. سال 75 مهدی با اعتماد استانکو مربی پرسپولیس و مایلی کهن مربی تیم ملی مواجه شد پس از تثبیت موقعیت خود در باشگاه و تیم ملی کم کم خود را به عنوان یک مهره با ارزش در فوتبال ایران مطرح کرد و حضور در جام ملت های آسیا و قهرمانی پیاپی در لیگ ایران افتخاراتی بودند که در دومین سال حضورش در پرسپولیس رقم خوردند. در شروع سال 76 مهدی به عضویت ثابت تیم ملی درآمد و توانست با بازی های مقدماتی جام جهانی فرانسه نقش عمده ای را ایفا کند. در همین زمان او پس از خداحافظی فرشاد پیوس پیراهن شماره 17 پرسپولیس را از آن خود کرد و حالا دنباله ماجرا...
با شلیک چهار توپ دیوار چین لرزیدپس ازشکست سنگین در برابر امارات و در آستانه مسابقه حساس با چین که در واقع اولین بازی ایران در دور دوم مسابقات مقدماتی جام جهانی 98 فرانسه بود مشکلات و ضعفهای تیم ایران بیشتر نمایان شد و به همین علت مربیان و بازیکنان تیم ملی در این اندیشه بودند تا با تمرینات بیشتر این ضعفها را پوشش دهند. پس از بازگشت از امارات مایلی کهن اسامی 20 بازیکن اعزامی به چین را اعلام کرد و نام مهدی باز هم در لیست مدعوین او قرار داشت. تیم ملی روز شانزدهم شهریور و شش روز مانده به مسابقه عازم چین شد تا با شرایط آب و هوایی و زمین مسابقه آشنا شود زیرا آنان قرار بود در ورزشگاهی (دالیان) به میدان برند که سالها هیچ تیمی حتی بزرگان فوتبال هم نتوانسته بودند چین را در این ورزشگاه شکست دهند به همین علت همگان از ورزشگاه مخوف یاد می کردند. تیم ملی ایران با ترکیب عابدزاده، خاکپور، پیروانی، استاد اسدی، شاهرودی، مهدوی کیا، باقری، منصوریان، استیلی، عزیزی و دایی به مصاف چین رفت. بازیکنان ایران با دلهره خاصی وارد زمین شدند و این دلهره و ترس باعث پایین آمدن کیفیت بازی آنها شد و همین مسئله باعث گردید تا حریف با دوندگی بی امان خود عرصه را بر تیم ایران تنگ کند. مهدی در این روز باز هم به عنوان پیستون راست بازی می کرد او که منصوریان را در کنار خود می دید با او همکاری خوبی داشت. بازیکنان ایران که بیشتر در فکر گل نخوردن بودند با تجمع در محوطه خودی به دفاع کردن پرداختند و این روند تا اواخر نیمه اول ادامه داشت تا اینکه زیر فشار حملات و تشویق های تماشاگران، چینی ها به یک ضربه پنالتی دست یافتند و با به ثمر رساند آن نیمه اول را به سود خود خاتمه دادند. در اوایل نیمه دوم و در حالی که به نظر می رسید. بازیکنان ایران هنوز در شوک گل اول هستند چینی ها به یک گل دیگر دست یافتند تا کار ایران تمام شده به نظر برسد اما این پایان ماجرا نبود زیرا بازیکنان ما امیدوارانه کار را دنبال کردند و با سرعت بخشیدن به بازی یک نمایش خوب را از خود نشان دادند، آنها از روی نقطه پنالتی فاصله را کم کردند و سپس به دنبال گل مساوی بودند. عقربه های ساعت نشان می دادند که بازی در دقیقه 67 در جریان است. مهدی در یک لحظه متوجه اشتباه بازیکن چینی در دفع توپ شد او با قاپیدن این توپ برگشتی با استارت خوب و یورش دل پذیرش عمق دفاع حریف را با سرعت زیاد شکافت و با شوتی روپا و مورب از درون محوطه جریمه دروازه چین را گشود و نتیجه را به تساوی کشاند.سراز پا نمی شناخت... مهمترین لحظه در زندگیش و حساس ترین گل تاریخ ورزشی اش را زده بود و می دانست که الان هزاران کیلومتر آن طرف تر در ایران چه غوغایی است، از خوشحالی پیراهنش را بالا کشید و روی سرش قرار داد، روی زمین نشست و همه بازیکنان روی سرش ریخته و او را غرق بوسه کردند. پس از این گل بود که مهدی و هم بازیانش متوجه شدند ورزشگاه مخوف دالیان با همت و غیرت ایرانی فتح شدنی است بنابراین عزم خود را جزم کردند تا در همینجا کار چینی ها را یکسره کنند. دقیقه 85 بود که استیلی در وسط زمین صاحب توپ شد و آن را برای مهدی که در سمت راست حاضر بود فرستاد. مهدی با کنترل توپ و چند گام پیشروی از فاصله بسیار دور شوت رعدآسایی را روانه دروازه حریف کرد و این توپ که در واقع تیر خلاص بود در زیر سقف دروازه چینی ها فرود آمد و باعث شکل گیری دوباره حلقه شادی یاران ایران شد.این گل که در واقع ویران کننده اساس کاری تیم چین بود باعث شد تا سکوت مرگباری بر 28 هزار تماشاگر پر سر و صدای چینی حاکم شود. پس از گل برتری ملی پوشان ایران بر بازی کاملاً مسلط شدند تا جایی که در اواخر بازی چهارمین گل خود راهم به میزبان تحمیل کردند. وقتی داور کره ای (پارک یونگ) در سوت خود دمید و اولین پیروزی ایران را در جام جهانی اعلام کرد اردوی ایران غرق در شادی و سرور شد. شکست چین در دالیان کار بس بزرگی بود که تیم کم روحیه ما در آن دوران انجام داد و این در حالی بود که کمتر کسی این نتیجه را متصور بود. مهدی حالادر آسمانها سیر می کرد و وری پایش بند نبود. او توانسته بود به کمک دوستانش نتیجه بازی را عوض کند. در پایان مسابقه و طی مراسم خاصی جایزه بهترین بازیکن میدان به مهدی مهدوی کیا اهدا شد.مدیرفنی باشگاه الوحده امارات که از طریق تلویزیون ابوظبی درباره بازی ایران و چین صحبت می کرد گفت گل سوم ایران (گل دوم مهدوی کیا) به چین موشک زمین به زمینی بود که از ایران به سوی چین شلیک شده بود وی در ادامه گفت اینک مهدوی کیا در لیست خرید باشگاه الوحده قرار دارد و ما سعی خواهیم کرد تا او را راضی و استخدام کنیم. ماهنامه کنفدراسیون فوتبال آسیا نیز در شماره این تاریخ خود اعلام کرد: به نظر می رسد گلهای مهدوی کیا در دیار با چین به واقع باید مادر گلها خوانده شود تا به عنوان بهترین گلهای آسیا در سال 1997 به آسیایی ها شناخته شود.
تیم ملی روی خط موفقیتروز جمعه بیست و هشتم شهریور ماه تیم ملی در ورزشگاه آزادی برابر حریف اصلی خود عربستان قرار گرفت. وینگادا مربی پرتغالی عربستان با شناخت کافی از تیم ایران راههای نفوذ بازیکنان ما را بسته بود بطوری که بازیکنان کناری ما نتوانستند به خوبی مهاجمان را تغذیه و خود در حمله شرکت کنند. وینگادا با شناخت قبلی از مهدوی کیا، مدافع جوان سرعتی خود یعنی حسین عبدالغنی سلیمانی را مأمور کرد تا در طول بازی مهدی را از کار بیندازد و از نفوذهای خطرناک او جلوگیری کند. مهدی هر بار که عزم دروازه عربها را می کرد عبدالغنی را همچون کوهی بلند جلوی خود می دید. بازی با یک گل به سود عربستان در جریان بود تا اینکه در دقیقه 76 مهدی از روی نقطه کرنر توپ خوبی را بر روی دروازه عربستان ارسال کرد تا پس از چند رفت و برگشت باقری با شوتی زمینی دروازه حریف را باز کرده و بازی را به تساوی بکشاند. یک هفته بعد نیز تیم ملی در کویت به دیدار این تیم رفت و در حالی که تا دقایق انتهایی با یک گل بازنده بود ولی تلاش دسته جمعی بازیکنان ایرانی در لحظات پایانی نتیجه داد و بازی مساوی خاتمه یافت تا ایران چشم انتظار بازی خانگی خود برابر قطر باشد. روز یازدهم مهرماه ایران میزبان قطر بود و موفق شد با 3 گل حریف را بدرقه کرده و صدر نشینی را به نام خود ثبت کند. در فاصله دو هفته مانده به مسابقه برگشت با چین مسئولان تیم ملی به بازیکنان استراحت داده تا آنها با روحیه و توان بهتری بازیهای دور برگشت را برگزار کنند. مهدی که مثل همیشه باز هم بهترین تفریح را حضور در کنار خانواده اش می دید، چند روزی را راهی چشمه شد، او احساس می کرد فشار مسابقات ملی زیاد شده است...
پس از چند روز استراحت دوباره ملی پوشان دور هم گرد آمدن تا با از سرگیری تمرینات گروهی، خود را آماده مسابقات مرحله برگشت کنند. چینی ها که در بازی رفت شکست سختی را متحمل شده بودند برای اعاده حیثیت خود از این بازی به عنوان نبرد انتقامی یاد می کردند. بازی شروع شد و در همان دقیقه اول مهدی در جناح راست صاحب توپ شد و با یورشی برق آسا توپ را به منطوریان رساند تا وی گل اول را بزند، زدن یک گل دیگر در نیمه اول و دو گل در نیمه دم باعث پیروزی 4 بر یک ایران شد تا صدر جدول کماکان در اختیار ما باشد، اوضاع تیمی ملی تا این بازی بر وفق مراد بود ولی از این زمان شاهد سیر نزولی و بازیهای ضعیف از تیم ملی بودیم تا خود را از فرانسه دور ببینیم.اواخر مهرماه تیم ملی عازم عربستان شد تا مسابقه ی برگشت خود را برگزار کند. مهدی هم مثل برخی از ملی پوشان اولین مرتبه ای بود که به خانه ی خدا در سرزمین وحی مشرف می شد. این مسافرت معنوی یکی از بزرگترین رویدادهای زندگی مهدی است. کاروان تیم ملی به محض ورود به جده پس از یک استراحت کوتاه مدت در هتل راهی زیارت خانه خدا، قبرستان بقیع و اماکن متبرکه دیگر شدند. مهدی که چند ماه قبل نیز مزه ی زیارت حرم حضرت زینب(س) در سوریه را چشیده بود اینک خود را در سرزمین الهی و در کنار خانه ی خدا می دید همانجایی که محمد رسول الله دین اسلام را اعلام کرد... مهدی بارها از زبان مادرش خاطرات سفر او و پدرش به مکه مکرمه را شنیده بود، مادر مهدی (زهرا) در این زمان او را حامله بود و اگر یادتان باشد در قسمت اول گفتیم که زهرا در کنار حجرالاسود نذر کرد که اگر خدا پسر دیگری به او عطا کند نامش را به نیت امام دوازدهم، مهدی بگذارد.پس از چند جلسه تمرین تیم ملی در روز دوم آبان ماه در ورزشگاه الریاض به مصاف عربستان رفت و در حالی که بازی تا دقیقه نود بدون گل مساوی پیش می رفت در یک لحظه اشتباه خط دفاعی ایرانی باعث شد تا عربها با یک گل بازی را به سود خود خاتمه دهند. پس از بازی بازیکنان و کادر فنی بعضاً یکدیگر را به ضعف و کم کاری محکوم می کردند. تیم کم روحیه ایران در حالی که مسائلی همچون مسائل سیاسی، تبانی، کم کاری بازیکنان و احیاناً لجبازی آنها با مربیان و ... را در کنار خود می دید آماده مسابقه خانگی با کویت شد تا در صورت برد در این میدان و عدم نتیجه گیری عربستان تیم ما راهی جام جهانی شود. نود دقیقه حمله کور کورانه و بازی یکنواخت بر روی دروازه کویتی ها نتیجه نداد تا سر و صدا و اعتراضات تماشاگران در آید. روز شانزدهم آبانماه ایران در یکی از ضعیف ترین بازیهای تاریخ خود مغلوب قطر شد. تا از صعود مستقیم به جام جهانی باز بماند و فقط شانس حضور در بازیهای پلی آف (حذفی) را پیدا کند. باخت به قطر که برای اولین بار در تاریخ فوتبال ایران به وقع می پیوست تبعات خوب و بد بسیاری را همراه داشت. برکناری کادر مربیان و آمدن والدایرویروای برزیلی و تعدادی از بازیکنان مورد غضب و کنار گذاشته مثل زرین چه، مطلق، تهامی، پاشازاده و ... باعث شد تا تیم ملی سرو شکل تازه ای بگیرد.حضور در بازیهای پلی آفتیم ملی روز بیست آبانماه برای تعیین سومین نماینده آسیا در دیدار حذفی ژاپن را ملاقات کرد، این مسابقه در ورزشگاه جوهر باروی مالزی برگزار شد. همه بازیکنان ایران مصمم بودند تا با پیروزی در این میدان کار صعود را حتمی کنند زیرا آنها خودشان از بلاتکلیفی و طولانی شدن بازیها ناراحت بودند. مهدی چند بار پا به توپ عرض زمین را طی کرد ولی بازیکن شماره 8 ژاپن با او نبردی پایاپای را داشت، بالاخره مهدی در اوایل نیمه اول او را جا گذاشت و روی همکاری خوبش با زرین چه توپ را برای دایی ارسال کرد تا وی به ایران برتری ببخشد ولی در ادامه اوضاع دگرگون شد و نتیجه در وقت قانونی دو بر دو شد. کار به وقتهای اضافه کشید و ژاپنی با گل طلایی به جام جهانی راه یافتند تا ایران یکبار دیگر از صعود مستقیم باز بماند. شرایط ناخوشایندی بر فوتبال ملی ما حاکم شد بطوری که همگان جام جهانی را رؤیای دست نیافتنی ایران دانستند. زندگینامه داستانی مهدی مهدوی کیا(9) زندگینامه داستانی مهدی مهدوی کیا(8) زندگینامه داستانی مهدی مهدوی کیا(7)
سعید معروف
متولد مهر/1364 در ارومیه
· بچه محله خیابون عطایی ارومیه
· 80 كیلو وزن و 189 سانتی متر قد
· سال 80 وارد تیم ملی نوجوانان و سال 84-85 هم رسما عضو تیم ملی بزرگسالان (جانشین امیر حسینی) شد
· دایی هاش از والیبالیست های خوب و قدیمیه ارومیه هستند (برادارن سید عباسی)
(جهانگیر سید عباسی (دایی بزرگ))
· پدرش ارزیاب بانك است و مادرش هم خانه دار
· یه خواهر مهربون و یه خواهر زاده كوچولو داره
· خانواده دوسته و سعی میكنه بیشتر وقتش رو با خانواده بگذرونه
· اخلاقش خیلی خاصه . فوق العاده مغرور و خودشیفته است ! ولی در كل بامعرفته
· اولین مربیش "صدری پرور " (از مربی های خوب ارومیه) بوده
· سعید دیپلم ریاضی گرفت و با وجود علاقه ای كه به مهندسی داشت ، بخاطر كسب اطلاعات بیشتر در مورد كار تخصصیش (والیبال) دانشجوی تربیت بدنی شد
· تا الآن حدود سه ترم رو گذرونده (دانشگاه آزاد - واحد تهران مركز)
· از اون بچه درس خوان ها بوده و هست
· بهترین خاطره ورزشیش قهرمانی آسیاست
· مصدومیت شدید از ناحیه مچ پا تو بازیهای جوانان جهان و 24 ساعت تب 40 درجه تو مسابقات قهرمانی باشگاه های آسیا (با تیم پیكان) بدترین خاطرات ورزشیش هستن
· یه 206 نقره ای داره (چون اون موقع كه میخواسته ماشین بخره هم نقره ای مد بوده و هم پولش به رنگ مشكی نمیرسیده)
· موسیقی رو خیلی دوست داره و اگه بتونه میخواد یه ساز ایرانی یاد بگیره (ساز سوت !)
· آرزوشه كه خانه خدا رو زیارت كنه
· فوتبال ایرانی زیاد نگاه نمیكنه ولی اروپایی ها رو از دست نمیده و معتقده تماشا كردن فوتبال جذاب تر از بقیه رشته هاست !
· طرفدار بارسلونای اسپانیاست
· الگوی خاصی تو ورزش نداره ولی همیشه "علی دایی " رو به عنوان یه ورزشكار تحسین میكنه
· سینما نمیره ولی تلویزیون (مخصوصا برنامه های ورزشی) رو نگاه میكنه
· با خانواده اش تو یه خونه نقلی تو سعادت آباد زندگی میكنه (هم محلی محسن عندلیب است )
· این خونه رو چند وقتیه كه رهن كرده و به محض اینكه پس انداز قابل توجهی داشته باشه ، یه خونه تو ارومیه میخره
· آرایشگاهش هم تو سعادت آباد است . سعی میكنه همیشه موهاش رو شیك و مردونه بزنه
· غذای بیرون از خونه زیاد میخوره . مشتری ثابت رستوران نزدیك خونشونه
· غذای های ایرانی رو دوست داره . بیشتر از همه آش رشته و قورمه سبزی مامانش رو
· خودش هم بعضی وقتها آشپزی میكنه ولی دست پختش تعریفی نداره
· اوقات فراغت نداره . اگر هم فرصتی پیدا كنه میره استخر
· با این كه سرش شلوغه ولی كتاب زیاد میخونه . تقریبا سالی 6 تا
· آخرین كتابی كه خوند ، "مردی بالای صلیب " (اثر میكائیل والتری) بود
· دروغ مصلحتی زیاد میگه . آخرین باری هم كه دروغ (به قول خودش مصلحتی ) گفت ، به مامانش بود
· از تجملات بیزاره ولی به ساعتش خیلی اهمیت میده و همیشه میگه مرد ها باید ساعت مچی شیك دستشون كنن
· مارك ساعتش ورساچه است و هر چند سال یه بار ساعت میخره
· كفش هاش حتما باید اورجینال باشند . اونها رو هر بار كه میره ژاپن میخره
· كلا میشه گفت آدم مارك بازیه !
· دست فرمونش اصلا خوب نیست ! سه سال پیش یه تصادف بد داشت كه خدا واقعا بهش رحم كرد
· سفر فیلیپین رو هیچ وقت فراموش نمیكنه چون همه چی از جمله بیماری و ... حتی قایق سواری هم اونجا تجربه كردن
· پلی استیپن زیاد بازی میكنه و با بارسلونا همه تیم های اروپایی رو شكست داده
· دوپینگش تو ورزش توكل به خداست

فرهاد مجیدی ۱۳ خرداد سال ۱۳۵۶ در تهران به دنيا آمد فرهاد از کودکی عاشق فوتبال بود و از تیمهای پایه کار خود را آغاز کرد. اولین تیم رسمی و تقریباً مطرح او جوانان کشاورز بود.
پس از حضوری تقریبا کوتاه در جوانان کشاورز در همان رده سنی به تیم بهمن پیوست و چندي بعد برای حضور در مسابقات استانی به تیم صنایع پارچین پیوست و مدت کوتاهی به صورت بازیکن قرضی در این تیم توپ زد.
درخشش او در تیم صنایع باعث شد تا مربیان تیم امید بهمن برای جذب دوباره او تلاش کنند. پس از 8 ماه بازی در صنایع پارچین وارد تیم امید بهمن شد.
وي پس از درخشش در تیم بزرگسالان بهمن به استقلال تهران پیوست. او در استقلال با شم بالای گلزنی به یکی از موفقترین بازیکنان تبدیل شود و سالها برای اين تيم بازی کرد.

درخشش او در بازیهای لیگ ایران و حتی در سطح آسیا با پیراهن استقلال باعث شد تا سران باشگاه راپید وین اتریش به دنبال جذب فرهاد باشند. وي تصمیم خود را گرفت و به اتریش ترانسفر شد. گرچه حضور او در اتریش چندان رویایی و همراه با موفقیت نبود.
چندي بعد به امارات رفت. اولین تیم او در امارت الوصل بود. پس از مدت کوتاهی با شرایط فوتبال امارات آشنا شد. کم کم به یک ستاره در اين تيم اماراتی تبدیل شد. وي در سال 2003 به عنوان بازیکن قرضی به تیم العین امارات پیوست تا در جام باشگاههای امارات به میدان برود.
او آن سال در بازی نیمه نهایی جام باشگاههای آسیا و در برابر دالیان درخشید. وي دوباره به الاهلی پیوست. در طول مدت حضور در الاهلی حدود 130 گل برای این تیم به ثمر رساند و در سال 2006 با این تیم قهرمان لیگ امارات شد.
مجيدي در سال 1375 برای اولینبار به تیم ملی دعوت شد و اولین بازی ملی خود را در برابر کویت و در سال 1375 انجام داد. او همراه تیم ملی به جام جهانی 1998 فرانسه هم رفت.
وي در سال 1386 پس از کش و قوسهای فراوان مجددا به استقلال پیوست. او در حالی به استقلال پیوست که مدیران پرسپولیس نیز به دنبال جذب وي بودند.

زندگینامه محمد ابراهیمی Biography Mohammad Ebrahimi
محمد ابراهیمی (متولد ۱۰ آبان ۱۳۶۳ در کازرون) فوتبالیست و مهاجم کنونی باشگاه فوتبال تراکتورسازی تبریز است. این بازیکن یکی از محبوبترین بازیکنان تیم تراکتورسازی است و هواداران این تیم به او لقب اف چهارده (F14) دادهاند . علت این نامگذاری سرعت چشمگیر ابراهیمی در اجرای تکنیکهای فردی است. وی اولین بار در سال ۱۳۹۱ توسط کارلوس کیروش به تیم ملی فوتبال ایران دعوت شد.
او فوتبال خود را از جوانان شهدای کازرون آغاز کرد. پس از گذراندن دوران سربازی در این تیم مورد توجه جمشید غدیری مربی وقت پیام مخابرات شیراز قرار میگیرد و به این تیم منتقل میگردد. پس از دو سال حضور با این تیم در در لیگ دو و قهرمانی در این لیگ، موفق به صعود به لیگ یک آزادگان میگردند. با کسب عنوان آقای گلی در گروه دو لیگ آزادگان مورد توجه تیم تراکتورسازی قرار میگیرد و به این تیم منتقل میگردد.
ابراهیمی و رابطه اش با طرفداران ت